در قالب نهمین رویداد پروژه برگزار شد:
میزگرد «صلح و دیپلماسی عمومی: تجربههای اروپا و درسهای آن برای ایران»
میزگرد «صلح و دیپلماسی عمومی: تجربههای اروپا و درسهای آن برای ایران» صبح دوشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۱ در محل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی با مدیریت خانم دکتر میترا راه نجات برگزار شد. دکتر حسینعلی افخمی، دکتر سعید خطیب زاده، دکتر ماندانا تیشه یار، دکتر شهریار خاطری، دکتر عبدالحمید علیزاده، دکتر رکسانا نیکنامی و دکتر غلامعلی چگنیزاده بهعنوان اعضای پنل در این میزگرد شرکت کردند.
جلسه با سخنرانی جناب دکتر نیکنامی در مورد تأثیر سازمانهای علمی بینالمللی در حل اختلافات تاریخی بین کشورهای اروپایی شروع شد و ایشان نقش مؤثر دیپلماسی علمی را با بررسی مثالهای تاریخی چه پیش از شکلگیری سازمان ملل و چه پسازآن را توضیح دادند و با توضیح در مورد ابزارهای اتحادیه اروپا در پیشبرد دیپلماسی علم و فناوری، جزییات این ابزارها را در سه سطح راهبردی، عملیاتی و حمایتی تشریح کردند.
ایشان یکی از تلاشهای اتحادیه اروپا برای برقراری صلح با ابزارهای علمی را تدریس زبانهای اروپایی در مدارس اروپا بهمنظور برداشتن موانع زبانی بین کشورهای عضو آن معرفی کردند، این برنامه به شکلی است که هر دانشآموز اروپایی در زمان فارغالتحصیلی حداقل با دو زبان اروپایی بهجز زبان مادری خود آشنایی دارد.
در ادامه جناب دکتر افخمی به بررسی رسانههای خارجی زبان و نقش آن در دیپلماسی بینالمللی پرداختند. ایشان نیز سخنان خود را با توضیحاتی درزمینهٔ تاریخچه رسانههای برونمرزی شروع کردند و با اشاره به اهمیت رادیو و نقشی که در شروع جنگ جهانی اول داشته، میزان تأثیرگذاری ابزار رسانههای برونمرزی خارجی زبان درزمینهٔ دیپلماسی و روابط بینالملل را برای دانشجویان علاقهمند حاضر روشن نمودند.
ایشان در مورد تفاوت شبکههای بینالمللی و برونمرزی گفتند که یک شبکه بینالمللی عمدتاً به زبان فراگیر بینالمللی مثل انگلیسی و عربی است اما یک شبکه برونمرزی به زبان خاصی است که به زبان آن کشور تهیه میشود، مثل زبان فارسی، اردو یا غیره. ایشان همچنین به شبکههای پوششی اشاره کردند، شبکههایی مثل صدای آزاد اروپا در زمان جنگ سرد که هنوز هم وجود دارد و این شبکه انشعاباتی پیدا کرد مثل صدای آزاد عراق. این شبکهها عمدتاً از سوی سازمانهای امنیتی آمریکا حمایت میشوند نه از طرف دولتی که سر کار است. دیگر نوع رسانهای که دکتر افخمی معرفی کردند شبکههای زیرزمینی بودند.
شبکههایی که صدای اپوزیسیون یک کشور هستند. شبکههای تجاری که بودجه خود را با آگهی تأمین میکنند، مانند شبکههای لسآنجلسی و شبکههای نظامی که ارتشها در زمان جنگ برای سربازان خود راهاندازی میکنند از سایر شبکههایی بودند که دکتر افخمی به آنها پرداختند. ایشان پس از توضیح در مورد جزئیات روش کار هرکدام از این شبکهها، به تحولات اخیری که دنیای مدرن و توسعه مسیرهای ارتباطی درزمینهٔ خبر و رسانه ایجاد کردهاند پرداخته و به ابعاد مالی، سیاسی، حقوقی و اجتماعی این شبکهها پرداختند.
سخنران بعدی میزگرد دکتر خطیبی، با اشاره به تجربیات خودشان در میدان عملی دیپلماسی عمومی، بهویژه دوران مذاکرات هستهای و دو سالی که مسئولیت داشتند، جایگاه فعلی ایران در دیپلماسی عمومی دنیا را تشریح کردند. ایشان با مثالی ضعف ایران درزمینهٔ رسانه بینالمللی رسمی را یکی از مشکلات زمینه دیپلماسی عمومی دانستند. ایشان با تشریح این مثال و توضیحاتی درزمینهٔ ناتوانی پرس تی وی بهعنوان رسانه بینالمللی ایران درترند سازی و موج سازی خبری در دوران مذاکرات هستهای در مقایسه با قابلیت بالای رسانههای بیگانه برای ارائه روایت خودشان از موقعیت در طول مذاکرات هستهای جنبهای کاربردی به بحثهای نظری که قبلاً در میزگرد مطرح شده بود اضافه کردند. ایشان با نامتقارن دانستن فضای درگیری با رسانههای بیگانه اضافه کردند که علیرغم تمام ضعفها و کمبودهایی که ایران درزمینهٔ دیپلماسی عمومی داشته، موفق شده است که ضربات نامتقارنی هم به رسانههای بیگانه وارد ساخته و نهایتاً باعث شود آنها از دیپلماسی عمومی ایران شکایت هم بکنند.
در ادامه دکتر علیزاده به اهمیت دیپلماسی علمی در دیپلماسی عمومی پرداختند. به گفته ایشان بینالمللی سازی آموزش عالی و دیپلماسی علمی اثرات فرهنگی، اقتصادی و علمی فراوانی دارد و اساتید و دانشجویان و پژوهشگران باید برای ارتقاء جایگاه کشور باید دیپلماسی علم و فناوری را توسعه دهند و این باید در چارچوب نظم علمی و فناوری جهانی در حال ظهور انجام شود و در صورت نبود این هر کار دیگری دور باطل خواهد بود و به جای سرمایهگذاری در حال هزینه خواهیم بود. ایشان تأکید کردند که فعالیتهای علمی ایران باید مؤثر باشد و بار این کار روی هیئتعلمی و تیم آنها است.
ایشان یکی از قویترین ابزارهای ایران را توسعه دیپلماسی علمی و قدرت نرم از طریق زبان و ادبیات فارسی، ایرانشناسی و اسلامشناسی دانستند؛ اما موفقیت آن را مشروط به حالتی دانستند که زیرساختهای لازم فراهم شده باشد تا بتوانیم وارد دیپلماسی فیس تو فیس (رودررو) بشویم یعنی اگر زبان ما را یاد بگیرند ما هم مینشینیم و گفتوگو میکنیم، کالا میخریم و میفروشیم.
ایشان تعریف کشورهای هدف دیپلماسی علمی نیز مهم شمرده و گفتند که کشورهایی مثل عراق، سوریه، افغانستان، تاجیکستان، لبنان و کشورهای مسلمان منطقه که نیازمند نیروی انسانی درزمینهٔ فعالیتهای علمی هستند میتوانند کشور هدف برای انتقال دانش از ایران به بیرون باشند. ازنظر جذب دانش نیز به گفته ایشان در چند سال اخیر عمده تمرکز ما روی چین، روسیه، ژاپن و بهویژه کشورهای اتحادیه اروپا بوده است.
سخنرانی بعدی دکتر خالوزاده به دیپلماسی فرهنگی و ریشههای تاریخی آن در اروپا پرداختند. به گفته ایشان سیاست فرهنگی اروپا بر پایه ماده ۱۲۸ پیمان اتحادیه اروپا یا بهطور غیررسمی پیمان ماستریخت مطرح شده است و پیش از آن چنین بحثی درزمینهٔ دیپلماسی علمی، رسانهای و فرهنگی در اروپا وجود نداشته است. در این سیاست مشترک فرهنگی که با شکلگیری اتحادیه اروپا در اروپا پیش گرفته شد بحث تکثر فرهنگی در نظر گرفته شده است، در این راستا ۹ شهر در اروپا بهعنوان فرهنگ شهر تعیین شدند. این شهرها در مورد جایگاه و موقعیت تاریخی و فرهنگی کشور خودشان کار کردند بهاینترتیب که به شهرهای داوطلب پس از انتخاب شدن بودجهای اختصاص داده شد تا درزمینهٔ معرفی شهر خود به سایر کشورهای اروپایی فعالیت کنند. این برنامه موفق عمل و باعث شد که اتحادیه اروپا این روند را ادامه دهد و هرسال دو شهر برای این برنامه انتخاب میشوند و شهرهای انتخابشده در این برنامه همچنان به معرفی کشور خود میپردازند. این برنامه منجر به تردد و سفر شهروندان اروپایی به آن شهر شده و تعاملی فرهنگی را رقم زده است.
ایشان اتحادیه اروپا را حرفهایترین سازمان منطقهای دنیا معرفی کردند و گفتند که تقریباً تمام سازمانهای منطقهای و بینالمللی الگوی کاری خود را اتحادیه اروپا قرار میدهند به دلیل عملکرد بسیار قدرتمند و کار تخصصی که دارد. مخصوصاً اینکه اروپا پس از تاریخ پر از جنگ و جدال خود که با دو جنگ جهانی به اوج خود رسیده بود موفق به ایجاد این سازمان قدرتمند شده است.
دکتر تیشهیار سخنران پایانی میزگرد، سخنان خود را با ارائه تاریخچهای از فعالیتهای بینالمللی علمی از دوران کهن تا به امروز شروع کردند. به گفته ایشان بینالمللی بودن علم در دنیای کهن امری بدیهی بوده است و اکثر دانشمندان سفرهای بسیار کرده و تجربیات علمی حاصل از این سفرها را در قالبهای مختلف ازجمله سفرنامه منتشر نیز کردهاند؛ اما در دوره میانه نوعی رکود تولید علم هم در شرق و هم در غرب رخ داد و سنت انتقال دانش غالب شد به شکلی که دانشمندان تبدیل به آموزگار شدند و دانش را صرفاً از نسلی به نسل بعد منتقل میکردند و دیگر اندیشمند نبودند. این روند در قرن ۱۹ دوباره تغییر کرد و ویلهلم فون هومبولت برای اولین بار مطرح کرد که دانشگاه صرفاً محل انتقال دانش نیست. اتفاقاً وظیفه اول دانشگاه آموزش است و اساتید باید آموزشی بدهند که دانشجویان تبدیل به پژوهشگران خوبی شوند. این منجر به انقلابی در دانشگاهها شد.
هدف دانشگاه تربیت انسان ماهر نیست بلکه هدف دانشگاه تربیت انسان دانا است. تربیت شهروندانی آزاد و آگاه وظیفه اصلی آموزشهای دانشگاهی است. در قرن بیستم بهویژه در طول جنگ سرد تحول بزرگی در این زمینه رخ داد. از این زمان بود که بهویژه در بخش غربی سیاستهایی در پیش گرفته شد که به صلح سازی کمک کند. یکی از این سیاستها این بود که اگر در جوامع اروپا، مردم روابط دوستانهتری داشته باشند و روابط فرهنگی و علمی داشته باشند، احتمال بروز جنگ بعدی کمتر خواهد شد. این منجر به تعریف برنامههای علمی مشترکی شد تا دانشگاهیان باهم آشنا شوند.
برنامههای علمی مشترک اروپا پس از موفقیت در آن قاره به سایر کشورهای دیگر هم گسترش داده شد و بسیاری از اندیشمندان و اساتید ایرانی نیز در قالب این برنامهها به اروپا رفتند. یکی از تلاشها جهت برقراری روابط نزدیکتر علمی فرایند بولونیا است که تلاشی است برای اطمینان حاصل کردن از صلاحیت استانداردها و بالا بردن کیفیت مدارک تحصیلی دانشگاهی کشورهای اروپایی. تحت فرایند بولونیا ارزشیابی مدارک تحصیلی استاندارد میشود که این بهنوبه خود ارتباطات علمی در سطوح مختلف را تسهیل میکند اما دکتر تیشهیار زاویه دیگری از این فرایند هم توضیح دادند. ایشان با اشاره به تجربه تلاش برای همکاری دانشگاهی با قزاقستان برای راهاندازی رشته مشترک روابط بینالملل اشاره کردند که طرف قزاق به دلیل تعهد به فرایند بولونیا امکان اضافه کردن واحدهای جدیدی مثل زبان فارسی و سیاست خارجه ایران یا سایر موضوعات مربوط به ایران را نداشت که در عمل باعث بیمعنی شدن شکلگیری یک دوره کارشناسی ارشد بینالمللی بین دو کشور میشد.
دکتر تیشهیار مثال دیگری از ایرادات برنامههای اخیر اروپا را برنامه چشمانداز افق ۲۰۲۰ دانستند. به گفته ایشان در این برنامه ایده دانشگاه پژوهش محور کمرنگ شده است و دانشگاه بازار محور به این معنی که ایدههایی باید در دانشگاه مطرح شوند که در بازار خریدار دارند غالب شدهاند. این باعث شده است که دانشگاه از تمدن سازی و فرهنگسازی دور شود و وظیفه اصلی آن را به کارآفرینی یا به کار بردن ابتکارهای جدید تغییر میدهد.
اتحادیه اروپا یک نظام رنکینگ بینالمللی به نام مالتی رنک هم تعریف کرده است و دانشگاهها را بر اساس آن رتبهبندی میکند. یکی از ملاکهای مهم این نظام ارتباط دانشگاه با اتحادیه اروپا است. دانشگاه علامه طباطبائی در نظامهای رتبهبندی مختلف دنیا شرکت میکرد ولی رتبه خوب را همیشه در مالتی رنک به دست میآورد چون چندین پروژه اراسموس و ژان مونه داشتیم و این باعث میشد که نسبت به بقیه دانشگاهها که شاید در بسیاری از حوزهها از ما جلوتر نیز بودند در نظام مالتی رنگ رتبه بالاتری پیدا میکردیم. این هم بهنوبه خود نوعی تبعیض است. چون حرف اروپا این است که اگر با ما باشید جایگاه شما خوب خواهد شد. بااینکه در این مورد این رویکرد به نفع ما بود ولی باید منصفانه بگوییم که رویکرد عادلانهای نیست. ایشان ایده گفتوگوی دانشگاهی بین آسیا و اروپا را مطرح کردند و گفتند که ایران میتواند همچنان در این عرصه حرفی برای زدن داشته باشد چون هنوز ازنظر فرهنگی به حدی بالا هست که به شکلدهی یک جهان چند فرهنگی کمک کند.
نظر شما :